آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا زندگی برخی از مردم در نظم کامل است، در حالی که برخی دیگر در هرج و مرج کامل زندگی می کنند و حتی نمی توانند کفش چپ خود را پیدا کنند چه برسد به اسناد مهم؟
خانه به دوش – زندگی – ممکن است برای برخی از دیگران طبیعیتر باشد، اما عادتهایی وجود دارد که آن دسته از ما که کارآمدی کمتری داریم، میتوانیم آنها را اتخاذ کنیم تا به ما در پیشرفت بازی سازمانیمان کمک کنند.
در اینجا ۱۰ مورد از افراد سازماندهی شده، اغلب بدون اینکه متوجه باشند، آورده شده است.
۱. روال هایی دارند
اما مهمتر از آن، آنها به آنها پایبند هستند.
روالها ممکن است کسلکننده و خلاقانه به نظر برسند، اما نظم و قابلیت پیشبینی ایجاد میکنند و به ما امکان میدهند کارها را تقریباً با خلبان خودکار انجام دهیم.
وقتی مجبور نیستیم به کاری که انجام میدهیم فکر کنیم، فضایی در مغزمان برای چیزهای دیگر آزاد میکند و به ما امکان میدهد کار و زندگی شخصی خود را با کارایی بیشتری اداره کنیم.
افراد سازمانیافته برنامههای مشخصی را برای کار و زندگی خانگی خود نگه میدارند، بهعنوان مثال، وظایف یا مسئولیتها را به ترتیب یکسان و در زمان مشخصی هر روز انجام میدهند.
این بدان معنا نیست که افراد سازمان یافته انعطاف پذیر نیستند. در واقع، یک فرد واقعاً سازمانیافته، زمان اقتضایی را برای هر فعالیت فاکتور میکند، بنابراین زمان زیادی برای رسیدگی به مسائل غیرمنتظرهای که پیش میآیند وجود دارد.
۲. مرتب نگه می دارند
برای یک فرد سازمان یافته، کار در مقابل فردی که میزش پر از کاغذ، لیوان قهوه استفاده شده، بسته بندی نان شیرینی، برگه های فروش، و مجموعه وسیعی از لوازم التحریر که به ندرت استفاده می شود، نوعی شکنجه است.
افراد سازماندهی شده آن را هم در خانه و هم در محل کار، حداقل و بدون درهم ریختگی نگه می دارند.
اگر روی میز آنها لوازم التحریر وجود دارد، می توانید تضمین کنید که لازم است و مکرر استفاده می شود. برگه های فروش به سرعت بازیافت یا بایگانی می شوند و تنها فنجان قهوه روی میز آنها همان فنجانی است که در حال حاضر از آن قهوه داغ می نوشند.
این بدان معنی است که آنها می توانند چیزها را به راحتی پیدا کنند و زمان گرانبها را برای ردیابی اسناد مفقود یا ژاکت های مدرسه هدر نمی دهند.
این به محیط فیزیکی آنها نیز محدود نمی شود. دنیای مجازی آنها نیز عموماً مرتب است. ایمیل ها در زیر پوشه ها ثبت می شوند و برنامه ها در دسته بندی ها دسته بندی می شوند.
وقتی چیزی نیاز به مکان یابی دارد، آنها هستند که می پرسند. برخلاف لیندا که پشت میز روبرو نشسته است و حتی کیبوردش را پیدا نمی کند.
۳. آنها چیزها را سر جای خود قرار می دهند
و هر چیزی جایی دارد.
این یکی کلیدی برای افراد سازمان یافته است که میز و خانه های خود را مرتب نگه می دارند. اگر هر چیزی جایی دارد و همه چیز در جای خود نگه داشته می شود، مرتب نگه داشتن چیزها بسیار آسان تر است.
چیزها به طور تصادفی مرتب نمی شوند، آنها به مکان تعیین شده خود بازگردانده می شوند تا همه بدانند کجا آنها را پیدا کنند.
در خانه، اسباببازیهای بچهها بر اساس دستهبندی دستهبندی میشوند، لباسهای زمستانی و تابستانی از هم جدا میشوند و اسناد شخصی بر اساس نوع تشکیل میشوند.
در محل کار، همه چیز روی میز به گونه ای استراتژیک قرار گرفته است تا دسترسی و کارایی را به حداکثر برساند.
افراد سازماندهی شده به ندرت دفتر را ترک می کنند بدون اینکه میز خود را مرتب کرده و برای روز بعد آماده کنند.
در نتیجه، آنها می توانند به سرعت و به راحتی اشیا را در صورت نیاز پیدا کنند و وقت خود را تلف نمی کنند مانند مرغ بی سر که دو دقیقه قبل از نیاز کفش های باله یا عینک شنا پیدا کند.
۴. اولویت بندی می کنند
افراد سازمان یافته برنامه ریزان ماهری هستند. آنها به راحتی می توانند مهم ترین یا حساس ترین وظایف را شناسایی کنند و ابتدا برای رسیدن به آنها تلاش کنند.
آنها با مشاغل بی اهمیت (حتی اگر جذاب تر باشند) منحرف نمی شوند. در محل کار، وقتی رئیس یا همکارشان از آنها میخواهد کاری انجام دهند، نمیترسند که بپرسند چقدر فوری است و بر این اساس آن را اولویتبندی میکنند.
در خانه، آنها از اولویت بندی استفاده می کنند تا زمان خود را به روشی تخصیص دهند که با ارزش های آنها هماهنگ باشد.
به عنوان مثال، آنها زمانی را برای چیزهایی که آنها را خوشحال و آرام می کند، اختصاص می دهند، مانند تجربیات خانوادگی، معاشرت با دوستان، مطالعه، تماشای تلویزیون، استراحت در حمام (یا به جرأت می گویم، برای من، انجام کارهای خانه).
هنگامی که اهداف خانگی یا شخصی برای رسیدن به آنها وجود دارد، مانند تزئینات، یا تحصیل برای کسب مدرک، افراد سازمان یافته از مهارت های برنامه ریزی و اولویت بندی خود برای اطمینان از تحقق رویاهای خود استفاده می کنند.
۵. زمان خود (و دیگران) را مدیریت می کنند.
با اولویتبندی، برنامهریزی و رعایت روالها، مدیریت زمان خوب به دست میآید.
افراد سازمانیافته بهطور واقعبینانه برنامهریزی میکنند که چقدر طول میکشد، و مهمتر از همه، به زمانبندیها پایبند هستند. آنها میدانند که همه چیز همیشه طبق برنامه پیش نمیرود، بنابراین زمان اضطراری را برای رویارویی با شرایط پیشبینی نشده در نظر میگیرند.
آنها مرزها را تعیین می کنند و وقتی می دانند چیزی امکان پذیر نیست، از نه گفتن هراسی ندارند.
آنها بیش از حد قول نمی دهند و کم تحویل نمی دهند.
در خانه، آنها اغلب مسئول نگه داشتن دیگران در برنامه هستند.
آنها به خود می بالند که به موقع می رسند، که گفتن آن آسان تر از انجام دادن آن در صورت مشارکت کودکان است. بنابراین آنها زمان مضاعفی را برای مقابله با ولگردی، عروسک های از دست رفته، آب شدگی ها و سفرهای بی شمار به توالت می دهند.
از آنجا که آنها زمان خود را مدیریت می کنند و مرزهای مشخصی را تعیین می کنند، تمایل دارند تعادل خوبی بین کار و خانه پیدا کنند.
این به معنای این نیست
برای آنها این کار سخت نیست، یا تحت فشار قرار نمیگیرند (و افشا میکنند: گاهی اوقات اشتباه میکنند)، اما وقتی متوجه میشوند که اوضاع از بین میرود، اقداماتی را انجام میدهند تا آنها را دوباره هماهنگ کنند.
۶. لیست می سازند.
شما تنها نخواهید بود که فکر کنید سازمان یک ویژگی طبیعی است که یا دارید یا ندارید.
و این تا حدودی درست است. برخی از افراد این کار را آسانتر میدانند، و برای برخی دیگر، مانند افرادی که دارای ADHD یا مشکلات عملکرد اجرایی هستند، میتواند چالشبرانگیزتر باشد.
اما غیر ممکن نیست.
برخی از سازماندهیشدهترین افرادی که من میشناسم، خاطرات وحشتناکی دارند و برای پیگیری بسیاری از آمدن و رفتنها در زندگیشان (از جمله من) تلاش میکنند.
بنابراین آنها از فهرست کارها، یادآوریها، یادداشتهای روزانه، پستها و تقویمها استفاده میکنند تا مطمئن شوند که رویدادها یا مسئولیتهای کلیدی را از دست نمیدهند.
من خجالت نمی کشم اعتراف کنم که هر روز هفته زنگ هشداری روی تلفنم دارم که به من یادآوری می کند دخترم را از مدرسه بگیرم. وقتی از خانه کار میکنم، گاهی اوقات متوجه پایان روز کاری خود نمیشوم، بنابراین باید از من خواسته شود.
اگر شما یک والدین شاغل هستید یا افرادی دارید که مسئولیت آنها را بر عهده دارید، تعداد موارد حساس به زمان که باید هر روز به خاطر بسپارید بسیار زیاد است.
افراد سازمانیافته میدانند که استفاده از ابزارهای در دسترس برای آسانتر کردن زندگی، شرمآور نیست.
۷- معطل نمیکنند.
افراد سازمان یافته انجام دهنده هستند.
بله، آنها دوست دارند برنامهای روشن داشته باشند، اما روزها یا هفتهها را صرف تکرار آن نمیکنند یا بیپایان جوانب مثبت و منفی یک ایده را ارزیابی نمیکنند.
آنها یک تصمیم آگاهانه می گیرند و سپس آن را دنبال می کنند.
آنها نمی توانند دست و پا زدن و رفت و آمد را تحمل کنند و انتظار برای دیگران آنها را دیوانه می کند.
آنها مشکلات را در مراحل اولیه تشخیص می دهند و برای مقابله با آنها قبل از تشدید آنها اقدام فوری انجام می دهند.
این اجتناب از به تعویق انداختن به این معنی است که آنها از زمان خود عاقلانه و کارآمد استفاده می کنند و در نتیجه معمولاً افرادی با بهره وری بالا هستند.
۸. آنها بر جزئیات متمرکز هستند.
افراد سازمان یافته تمایل دارند به طور غریزی به جزئیات ریزتر هم در محل کار و هم در زندگی شخصی خود توجه کنند.
آنها به این تمرکز دقیق افتخار می کنند و از اشتباهات احمقانه متنفرند.
در محل کار، آنها به کار دقیق و کامل خود معروف هستند.
آنها در زندگی شخصی خود به چیزهای کوچک روزمره که زندگی را مهم می کنند توجه زیادی می کنند.
اگر شریک زندگی آنها یک سخنرانی بزرگ در راه است، آنها به یاد دارند که برای آنها آرزوی موفقیت کنند. اگر همکار در مورد شروع دانشگاه پسرشان صحبت کند، به یاد می آورند که از او بپرسند. اگر دوستشان مدل موی جدیدی داشته باشد، متوجه می شود و از او تعریف می کند.
آنها تغییرات کوچکی را در خلق و خوی یا رفتار افراد مشاهده می کنند که ممکن است دیگران از دست بدهند.
این تمرکز بر جزئیات به آنها شهرت میدهد که هم در امور شخصی و هم حرفهای متفکر و قابل اعتماد هستند.
زمانی که فردی سازماندهی شده باشد، معمولاً به تمام زمینه های زندگی او تعمیم می یابد و امور مالی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
خواه مال خودشان باشد یا خانواده شان، آنها به طور منظم ورودی ها و خروجی ها را پیگیری می کنند تا مطمئن شوند که هیچ سورپرایز ناخوشایندی وجود ندارد.
آنها ممکن است از بانکداری اینترنتی یا برنامه ها برای پیگیری امور مالی خود در زمان واقعی استفاده کنند و هشدارهایی را تنظیم کنند تا آنها را از هر گونه مشکل مطلع کنند.
استفاده آنها از فهرستها و یادآوریها به این معنی است که قبضها یا پرداختها را از طریق بیسازمانی یا فراموشی از دست نمیدهند.
و از آنجا که آنها فعال هستند و روی جزئیات تمرکز می کنند، خطاها را تشخیص می دهند یا مشکلات مالی را در افق شناسایی می کنند و برای مقابله با آنها اقدام می کنند.
۱۰. تفویض می کنند.
آنها می دانند که سازماندهی گاهی اوقات به معنای سازماندهی افراد دیگر برای انجام کار است.
آنها از درخواست کمک خجالت نمی کشند و بیش از حدی که می توانند بجوند گاز نمی گیرند.
آنها میدانند و میپذیرند که به حداکثر تخصص (یا زمان) خود رسیدهاند، و به سراغ دیگرانی میروند که برای مقابله با این کار مجهزتر هستند.
آنها نقاط قوت و ضعف خود را می شناسند و اعضای خانواده و همکاران خود را شناسایی می کنند.
آنها از این دانش برای توزیع مناسب وظایف استفاده می کنند تا اطمینان حاصل کنند که آنها به کارآمدترین و کامل ترین روش ممکن تکمیل می شوند.
این نه تنها بار کاری خود را کاهش می دهد و به آنها کمک می کند تا زمان خود را حفظ کنند، بلکه باعث ایجاد یک محیط اعتماد، همکاری و همکاری با اطرافیانشان می شود.
——
افراد سازمان یافته رفتارهای زیادی را انجام می دهند که به سبک زندگی کارآمد و ساختارمند آنها کمک می کند، اغلب حتی بدون اینکه متوجه باشند.
اگرچه ممکن است آنها به طور غریزی برای برخی افراد به وجود بیایند، بقیه ما می توانیم مهارت های سازمانی خود را با اتخاذ استراتژی های ذکر شده در این مقاله بهبود بخشیم.
ممکن است زمان بر باشد، اما در نهایت، این رفتارها میتوانند به عادتهای ریشهای تبدیل شوند و در نتیجه سبک زندگی ساختارمندتر و اغلب کم استرستر را به ما بدهند.